امروزه ورزش این پتانسیل را دارد که تاثیر مهمی را بر جامعه بگذارد (امری،[5]2002). ورزش نه تنها مزایایی برای سلامتی دارد بلکه در ویژگیهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی یک منطقه و کشور سهم دارد. امروزه شرکتها یاد گرفتهاند که چطور از محیط مناسب ورزش و ورزشکاران استفاده کنند و رایج ترین روش برای استفاده از این محیط حامی مالی شدن به عنوان بخشی از برنامههای ارتقاء و ترویج شان است. بیشترین حمایت از ورزش کشور را دولت و منابع مالی دولتی بر عهده دارند که به دلیل کاهش سرمایهی دولت برای سرمایهگذاری در ورزش، بعضی مواقع پاسخگوی نیاز ورزش کشور نمیباشد (ایزدی،1384). درنتیجه سازمانهای مختلف که مسئولیت امر ورزش کشور را بر عهده دارند قادر نخواهند بود با اتکا به بودجهی دولتی نیازهای خود را تأمین نمایند (فائد،1386). به طوری که در چند سال اخیر مشاهده شد، بسیاری از تیمهای ورزشی به دلیل نبود وضع مالی خوب و حامیان مالی از شرکت در مسابقات مختلف کشوری و بینالمللی بازماندهاند. بنابراین سرمایهگذاری مؤسسات و شرکتهای خصوصی در صنعت ورزش، بحثی است که سالهای متمادی مورد توجه بوده و به طور روزافزون به اهمیت آن افزوده میشود (آزادان،1391). درحال حاضر مسئله حامی مالی در اکثر باشگاهها و تیمهای ورزشی درکشور ما به عنوان یکی از دغدغههای مهم و اساسی مدیران ورزشی درآمده است (خسرومنش،1388). با این حال، با توجه به شرایطی که امروزه بر ورزش کشور حاکم است، معلوم میشود که شرکتها و کارخانجات مشهور و پرسرمایه از سرمایهگذاری در ورزش خودداری مینمایند. به طوری که بیشتر رشتههای ورزشی برخی از استانها و شهرها، به دلیل عدم وجود حامی مالی، از شرکت در مسابقات داخلی، ملی و بین المللی باز میمانند (یزدانی،1390). بدیهی است که چرخهی سرمایه، حامیان و ورزش در صورتی که در یک تعامل مثبت و اصولی در کنار هم قرار گیرند باعث رشد و گسترش یکدیگر شده و به تبع آن موجب درگیر شدن بخشهای مختلف جامعه و از همه مهمتر باعث رشد ورزش کشور و عوامل تولید میشود که در نهایت منجر به اشتغال زایی میگردند (یزدانی،1390). شرکتها برای حمایتمالی از بخش ورزش و یا هر بخش دیگری دلایل و اهداف خاصی را دنبال میکند که اگر مدیران ورزشی زمینه را برای این کار مهیا کنند، بخش ورزش با حمایتمالی این شرکتها رشد بخصوصی را خواهد داشت. موضوع حامیانمالی ورزشی به دلیل تأثیرات بسزایی که در توسعهی اقتصادی صنعت ورزش داشته است همواره مورد توجه محققان بوده است،در این رابطه ( گی کو،2004) به شرایط و نظام اقتصادی کشورها به عنوان عامل مهم در جذب حامیانمالی برای ورزش اشاره میکند و وجود ساختار رقابتی در اقتصاد کشورها را به عنوان یک عامل محرک برای توسعهی حمایتمالی از ورزش میداند.در صورتی که یافتههای پژوهشی هودا (2001) بیانگر آن است که اصل سود مورد انتظار،مهمترین عامل جذب حامیان در ورزش است.از سوی دیگر استرلایز(2005)، نقش نمایش تلویزیونی را در جذب حامیانمالی اساسی شمرده و بیان میکند هر چه نمایش تلویزیونی و ماهوارهای مسابقات ورزشی در سطوح ملی و بین المللی وسیع تر باشد میزان جذب حامیان مالی بیشتر خواهد بود. الهی و همکارانش (1386) در بررسی موانع توسعه جذب درآمد حاصل از حمایتمالی در صنعت فوتبال ایران موانعی را مورد شناسایی قرار داد که عبارتند 1. موانعی که ریشه در ساختار اقتصادی کل کشور دارند. 2. موانعی که مرتبط با صنعت فوتبال کشور بودند. 3. موانعی که مربوط به هماهنگی بین بخشی و بین سازمانی بودند. احسانی و همکارانش (1387) نیز در بررسی علل عدم حمایت اسپانسرها از ورزش بانوان شهر اصفهان عنوان کردند شرکتها به دلیل عدم اطمینان از سرمایه گذاری در بخش ورزش بانوان، عدم دسترسی به اهداف خود و انتقال ضعیف پیام تجاری شرکت حاضر به سرمایهگذاری در این صنعت نمیباشند.
به هر حال مروری بر تحقیقات نشان میدهد که برخی محققان موانع توسعهی حمایت ورزشی را در شرایط و نظام اقتصادی کشورها جستجو کردهاند (الهی و همکاران ،گی کو). و برخی دیگر عواملی چون عدم نمایش گستردهی تلویزیونی مدیریت نامؤثر بازاریابی و اعتبار پایین آرم یا نشان ورزش مورد حمایت را درتوسعهی جذب حمایتمالی مورد تأکید قرار دادهاند (استرلایز، س2005).
بررسی جامع محقق نشان داد که مروری جامع بر موانع حمایت مالی شرکتهای خصوصی از ورزش قهرمانی استان کرمان صورت نگرفته است و اکثر تحقیقات درسطوح دیگر ورزش و یا در خارج از کشور انجام شده و هیچ تحقیقی در این سطح از ورزش و ورزش قهرمانی استان کرمان صورت نگرفته است و یا محقق به آن دسترسی پیدا نکرده بنابراین سوال اصلی مطالعه حاضر این است که چه موانعی پیش روی شرکتهای خصوصی برای حمایت مالی از ورزش قهرمانی استان کرمان وجود دارد؟ و اولویت بندی این موانع چگونه است؟
1-3 اهمیت و ضرورت اجرای تحقیق
از سال 1950و بهرهگیری ورزش از رسانههای جمعی به ویژه تلویزیون سبب اقبال بیسابقه جامعه از ورزش شد درنتیجه ورزش به عنوان کسب وکار بخشی ازجامعه رواج یافت کسب وکار ورزش نیازمند به مجموعهای ازملازمات سازمانی،حقوقی،اجرایی ومالی بود در برخی ازجوامع این ملازمات فراهم شد و ورزش به یک صنعت مبدل شد. ازاین روسهم ورزش دربرخی ازملل به حدود 2تا3 درصدتولید ناخالص ملی رسید این دستاوردها سبب شده که برخی کشورها به توسعه ورزش از منظرتوسعه یک صنعت مینگرند و ازآن به عنوان وسیلهای برای رونق اقتصادی امید دارند (جماعت،1390).
همچنین فاکتورهایی که در رشد و توسعهی ورزش اثرگذار و لزوم تحقیق درزمینه حمایت مالی ورزشی را روشن میسازند، عبارتنداز: افزایش تعداد وقایع ورزشی، رشد وتوسعهی اوقات فراغت ، افزایش امکانات، وقایع وشرکت کنندگان ورزشی، شناسایی ورزش به عنوان یک عامل سلامتی ، افزایش حجم رسانهها، رشد بازاریابی درصنعت ورزش، افزایش وگسترش کالاها وخدمات ورزشی برای گستره متنوعی ازتقسیمات بازار، رشد فرصتهای سودآورخلق شده به وسیلهی ورزش، رشدتکنولوژی خدمات،کالاها و تمرینات ورزشی، افزایش حمایتمالی وسرمایهگذاری ورزشی از بین ارتباطات تجارت عمومی، جهانی شدن ورزش و افزایش در اندازهی بازارهای جهانی ورزش و….
موضوع حمایت در ورزش مسألهای است که در تمام دنیا با جدیّت دنبال میشود؛ چرا که در صورت نبود حامیان مالی ورزش بسیاری امتیازاتش را از دست میدهد. اما متأسفانه در کشور ما فرهنگ بازاریابی و بحث حامیان مالی در ابتداییترین مراحل خود قرار دارد و به دلیل ناآشنایی مدیران با این مقوله، هنوز زیر ساختهای لازم برای اینکار شکل نگرفته، محیط حقوقی آن فراهم نشده و آیین نامهها و فرمهای قرارداد تدوین نشده و در یک کلام هیچ کار اساسیای صورت نگرفته است (فاعد، 2006). دردهههای اخیر اغلب دولتها با توجه به کسری بودجه و بحرانهای مالی، اقدام به واگذاری بخشهای دولتی به بخشهای خصوصی کردهاند. درکشور ایران نیز طبق اصل 44 قانون اساسی و برنامه چهارم توسعه دولت موظف است که بخشهای خود را به بخشهای خصوصی واگذار کند. بخشها و باشگاههای دولتی نیز از این امر مستثنی نیستند و لازم است که باشگاههای ورزشی تحت حمایت بخش خصوصی قرار گیرند. بنابراین باشگاهها و سازمانهای ورزشی باتوجه به این مساله که یکی از راههای تامین بودجه کافی جهت انجام فعالیتهای ورزشی جذب شرکتها و سازمانها جهت حمایتمالی است، باید بازاریابی و در نهایت جذب حامیان مالی را جزء وظایف مهم خود قرار دهند (جماعت، 1390).ادامه حیات باشگاهها و تیمهای معتبر در شرایط کنونی بدون پشتوانه مالی و اقتصادی امکان پذیر نیست. زیرا ورزش نیز مانند هر پروژه ملی دیگر جهت رسیدن به اهداف برنامه ریزی شده خود نیاز به منابع مالی دارد. گرچه این منابع مالی درحال حاضر از روشهای مختلف نظیر تخصیص اعتبارات دولت درقالب بودجههای مختلف تهیّه میشود، اما این میزان بودجه درمقایسه با سایر فعالیتهای دولتی درصد بسیار ناچیزی از منابع دولتی را به خود اختصاص میدهد (معماری،1386).
بنابراین سازمانهای مختلف که مسئولیت امر ورزش کشور را برعهده دارند قادر نخواهند بود با اتّکا به بودجه دولتی نیازهای خود را تامین نمایند و از طرفی با توجه به تاکید دولت مبنی بر خصوصی سازی در برنامه چهارم توسعه، تمامی باشگاهها برای بقاء چارهای جزء ایجاد درآمد ندارند (محرم زاده ،1385).
استان کرمان بدلیل وجود منابع درآمدی فراوان که قطب معدن کشور می باشد و دارا بودن 37 شرکت بین المللی و جمعیتی بالغ بر سه میلیون نفر می تواند یکی از قطب های ورزش کشور به حساب آید اما بدلیل نبود حامیان مالی مناسب یکی از ضعیف ترین استان ها در بحث ورزش قهرمانی به حساب می آید لذا تحقیقی در این استان برای شناسایی دلایل حامیان برای حمایت نکردن از ورزش ضروری است.
میتوان امید داشت که یافتههای این تحقیق برای دو گروه اهمیت و ضرورت داشته باشد ابتدا برای جامعه ورزش(تیمها و رشتههای حمایت شونده و غیر حمایت شونده) و دوم برای جامعه کسب کار( شرکتها و سازمانهای حمایتکننده و غیر حمایت کننده) بنابراین محقق بر آن شد تا موانع حمایتمالی شرکتهای خصوصی از ورزش قهرمانی استان کرمان را شناسایی و سپس آنها را اولویت بندی کند. حضور حامیانمالی در ورزش و حمایتمالی از این بخش میتواند باعث توسعهی ورزش شود که در نتیجه باعث بهبود کیفیت زندگی،تامین سلامت،نشاط وارتقای اعتمادبه نفس و روحیهی نظم پذیری در افراد شود. ضرورت حضور حامیان مالی در ورزش و حمایتمالی در این بخش به دلیل کاهش سرمایهگذاری دولت دربخش ورزش میتواند جایگزینی برای منابع مالی دولتی باشد. لذا با توجه به وجود موانع در حمایتمالی شرکتها جا دارد که این عوامل شناسایی و اولویتبندی شود تا مسئولین بتوانند با برنامهریزی این موانع را مرتفع کنند تا زمینه برای حضور شرکتهای خصوصی در ورزش استان کرمان فراهم شود. رونق گرفتن حمایت مالی ازورزش سبب بدست آوردن فواید فراوان ذکر شده برای جامعه میشود.