در مورد بررسی نگرش حاکم بر زن در قانون اساسی و متن سایر قوانین چه در داخل و چه در خارج از کشور کمتر مطلبی صریحاً به این موضوع اشاره داشته است و تنها چند مقاله و کتاب که به نوعی میتوان گفت صرفاً اشارههایی داشته و بیشتر به قوانین مرتبط با زنان یا قوانین تبعیضآمیز پرداختهاند، در دسترس میباشد. بیشتر منابع در دسترس، عمدتاً خود کتب قوانین و مصوبات و مباحثات و مذاکرات مجلس در سایت مجلس شورای اسلامی ایران و نیز مصاحبهها و نوشتههای خود نمایندگان دورههای مختلف مجالس قانونگذاری و مقالات نه صرفاً علمی همین افراد میباشد که در فهرست منابع ذکر خواهند شد. در ادامه به کتب و مقالات چندی اشاره میشود که ارتباط هرچند ناچیزی با موضوع داشتهاند.
در مقالهای تحت عنوان: «زن و خانواده در مشروح مذاکرات قانون اساسی» نگرش خبرگان ملت به زن و خانواده در مشروح مذاکرات مجلسِ بررسى نهایى قانون اساسى در سه حوزه: معرفتشناسى، حقوق و تکالیف و مشارکت سیاسى اجتماعى، بازیابى شده است.[۱]
درتحقیقی با عنوان «مقایسه جایگاه زنان در برنامههای توسعه و کلان جمهوری اسلامی ایران» به نظر میرسد توجه به جایگاه زنان در برنامههای توسعه بر روی محور حداقلها و حداکثرها در نوسان بوده، و حداقلها از برنامه اول شروع شده و در برنامه چهارم و پنجم به سمت حداکثرها پیش میرود. در مجموع توجه به جایگاه زن در فرایند توسعه کشور در برنامههای سوم، چهارم و پنجم توسعه، دارای روندی رو به بهبود و پیشرفت بوده است و هر جا که این مهم (جایگاه و نقش زنان) تضعیف شده، کل فرایند توسعه انسانی کشور دچار فرسایش آماری گشته است.[۲]
در کتابی تحت عنوان: «حقوق زن در قوانین جمهوری اسلامی ایران» به نقد و بررسی حقوق خاص زنان در قانون اساسی و سایر قوانین موضوعه پرداخته شده و در فصل دوم از کتاب، نگرش قانون اساسی به زن را نگرشی مبتنی بر نقش سنتی آنان در جامعه یعنی مشارکت آنان در تشکیل خانواده دانسته است. به عبارت دیگر زن به مناسبت همسر و مادر بودن مورد توجه قرار گرفته است.[۳]
در کتابی با عنوان: «حقوق زن در ایران و اسناد بینالمللی» به بررسی حقوق مختص زن در قانون اساسی و سایر قوانین موضوعه ایران و مقایسه این قوانین با اسناد بینالمللی و حقوق بشری پرداخته شده است.[۴]
و) مبانی نظری
از آنجایی که قوانین ما، تحت تأثیر فقه ما قرار دارد، بنابراین در تبیین دیدگاههای نظری درباره حقوق زنان ناگزیر از بیان نظرات فقها و صاحبنظران، عموماً در گستره کشورهای اسلامی و خصوصاً ایران هستیم.
در دو قرن اخیر به موازات حرکتهای ملیگرایانه، استعمار ستیز، استقلال طلب و آزادیبخش، زنان در کشورهای اسلامی نهضتی را آغاز کردند. از طرفی آشنایی مسلمانان با تحولات و اندیشههای مدرن غرب که در نتیجه گسترش روابط با دنیای غرب صورت گرفت، سبب تغییراتی در ساختار سیاسی و اقتصادی و . شد که زمینه ساز تحولات بسیاری در جوامع مسلمان گردید. این تغییرات در جهان عرب، با آغاز «نهضت رنسانس» در ابتدای قرن ۱۹ میلادی، منجر شد تا زنان به کندی، حقوق از دست رفته خویش را دوباره کسب کردند.».[۵]
در راستای مبارزات زنان در کسب حقوق از دست رفته، مهمترین مساله دستیابی به حق آموزش و تحصیل برای دختران و تأسیس مدارس دخترانه بود. در شرایطی که سنتگرایان دینی و مذهبی به شدت با این تحول مخالفت میورزیدند، مصلحان و اندیشمندانی که از نزدیک با تحولات و دستاوردهای تمدن غرب آشنایی پیدا کرده به دنبال راه حلهایی بودند تا به این جوامع عقب مانده سامان بخشند و بتوانند پیشرفت و توسعه را آنچنان که در جوامع غربی و اروپایی به وضوح دیده میشد، برای مسلمانان به ارمغان آورند.
در آن زمان، طیف گستردهای از متفکران و مصلحان اجتماعی در جهان اسلام به دنبال تغییراتی در وضعیت حقوقی و اجتماعی جامعه و به خصوص زنان، نظریاتی را ارائه میکردند. این نظریات گاه در چارچوب شریعت و قوانین اسلامی و گاه از سوی روشنفکران تحصیلکرده در غرب، تحت تأثیر افکار آزادیخواهانه غرب به وضع زنان مسلمان از دیدگاهی غیر سنتی، تجددگرایانه و سکولار میپرداخت. میتوان نظریات ایشان را به این ترتیب دسته بندی کرد:
۱- دسته اول: مصلحان اصولگرا که نسبت به مدرنیته، فمینیسم، آزادی و حقوق بشر به شیوه غربی، نگاهی انتقادی و محتاطانه اتخاذ کرده و تلاش نمودهاند تا مباحث مربوط به وضعیت و شرایط زنان را در دیدگاهی اسلامی و چهارچوب شریعت جستجو نمایند. در میان این گروه از اندیشمندان اسلامی با گستره متنوعی از آراء و عقاید مبتنی بر بنیادگرایی اسلامی و یا اجتهادی و پویا روبرو هستیم. از جمله کسانی که در این دسته قرار میگیرند عبارتند از: محمد عبده، سید جمال الدین اسد آبادی، سید قطب، محمد غزالی، مرتضی مطهری، محمد حسین فضل الله، محمد مهدی شمسالدین، امام خمینی «ره» (پیرو دیدگاه اجتهادی) و سید قطب، رشید رضا، محمد غزالی (پیرو دیدگاه نوسلفی یا بنیادگرا).
۲- دسته دوم: شامل آن دسته از روشنفکران و اندیشمندانی است که به دلیل آشنایی با تحولات غرب در تمامی ابعاد و زمینهها و بالاخص موقعیت زنان، درصدد برآمدند تا به گونهای شرایط نابرابر و تبعیضآمیز زنان در جوامع اسلامی را تبیین نموده و به ارائه راهکارها و راهحلهایی مشابه با زنان در اروپا اقدام نمایند، در این طیف البته گروه دیگری از فعالین نیز حضور داشتند که در جهت مبارزه با استعمار و مداخله غربیان، جنبشهای ضداستعماری و ملیگرایانه را هدایت میکردند و نسبت به حضور زنان و فعالیتهای ایشان در این حرکت اظهار علاقه مینمودند.
۳- دسته سوم: شامل مارکسیستها و چپگرایانی بودند که در جوامع اسلامی برای مدتی ظهور پیدا کردند.
) پور حسین، مهدی، (۱۳۸۳)، «زن و خانواده در مشروح مذاکرات قانون اساسی» ، ماهنامه پیام زن، شماره ۱۵۵، ص ۲۷۷-۲۶۰.[۱]
۲) قدیمی،اکرم، ارسلان قربانی شیخ نشین و رحمان حریری، (۱۳۹۰)، «مقایسه جایگاه زنان در برنامه های توسعه و کلان جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه تحقیقات زنان، سال پنجم، پاییز، ش۳.
دیگر سایت ها :