جامعه مورد مطالعه، حجم نمونه، روش نمونه گیری 39
ابزار اندازه گیری 40
روش تحقیق 41
عنوان صفحه
روش آماری مربوط به فرضیه 42
فصل چهارم(یافته ها و تجزیه و تحلیل داده ها)
مقدمه فصل چهارم 44
جدول نمرات خام آزمودنی ها از آزمون هوش هیجانی وضعف روانی 45
بررسی رابطه بین وسواس و هوش هیجانی 47
نمرات خام آزمودنی های از آزمون وسواس در گروه دختران و پسران 48
مقایسه وسواس در بین دختران و پسران 50
نمرات خام آزمودنی ها از آزمون هوش هیجانی در بین دختران و پسران 51
مقایسه هوش هیجانی در بین دختران و پسران 53
فصل پنجم(بحث و نتیجه گیری)
بحث و نتیجه گیری 56
پیشنهادات 59
محدودیت های تحقیق 60
منابع و مآخذ 61
فصل اول
كلیات تحقیق
مقدمه
بیان مسأله
اهمیت وضرورت تحقیق
اهداف تحقیق
فرضیه تحقیق
متغییرهای تحقیق
تعاریف عملیاتی ونظری واژه ها ومفاهیم
مقدمه :
مفهوم هیجانی موضوعی است كه مورد توجه دانشمندان وفلاسفه قدیم بوده است وحتی داروین شواهدی یافت كه در آن همراه با تكامل دستگاه عصبی مركزی ،حالات هیجانی نظیر: ترس ،خشم ولذّت جلوه گر می شود .(اتكسیون 1986؛ترجمه براهنی 1380)
ولی بررسی علمی ودقیق آن به دهه ی گذشته بر می گردد كه ابتدا در سال 1990پیتر سالوی هوش هیجانی را مطرح كرد و آن را به صورت توجه به هیجان ها وكاربرد مناسب آنها در روابط انسانی ،درك احوال خود ودیگران ،خویشتن داری وتسلّط بر خواسته های آن ،همدلی با دیگران واستفاده مثبت از هیجانها در تفكروشناخت مطرح كردند بعد گلمن 1995 هوش هیجانی را به عنوان یكی از مؤلفه های سلامت روان معرفی كردند وبر این باور بود كه برای ارتقاءسلامت روان افراد باید مؤلفه های هوش هیجانی را در افراد پرورش داد. هم چنین اون بار آن نیزبا طرح نظر خود تحت عنوان بهره هیجانی آن را عبارت از قابلیت ها ومهارت هائی می دانند كه بر روی توانایی فرد برای مقابله مؤثر با احتیاجات محیط وفشارهای آن اثر می گذارد بطور خلاصه گفته می شود كه میزان هوش nافراد ،ضامن موفقیت آنها در درازمدت وكل زندگی نمی باشد بلكه ویژگیهای دیگری برای برقراری ارتباطات مناسب انسانی وموفقیت در زندگی لازمست كه هوش هیجانی نامیده شود وطرفداران اصلی روان شناسی انسان گرایانه در این دهه گودون آلبورت ،آبراهام مازلو و كارل راجرز عقیده دارند كه یكی از احتیاجات ضروری وجنسی انسان این است كه نسبت به خودش احساس خوبی داشته باشد هیجان های خود را مستقیماًتجزیه نماید واز نظر هیجانی رشد كند. (هرمان 1992به نقل از سالوی وهمكاران 1958)
در حیطه روان شناسی اندیشمندان بزرگ از طرفی به علّت شناسی دردهای روانی انسان واز طرف دیگر به طرح روش هایی برای بهره مندی انسان از ظرفیت كامل خود در جهت اختلالات رفتاری به خصوص ضعف روانی ووسواس كه توضیحاتی شده كه همه در جای خود مقبول وهریك تكامل بخش ویا حداقل همپوش نظریه های پیشگام شده است .
بیان مسأله
تجارب هیجانی از دیر باز به عنوان متدی مركزی درمانگری در نظر گرفته شده است ودرماندگی هیجانی عمده ترین عامل انگیزش برای جستجو درمان است .بر همین اساس نظم جویی عاطفی ،اختلال های عاطفی ،پیوند هیجانی وفرایند تحول نظم جویی عواطف از مباحث مورد توجه روان درمانگران است امروز این امر مورد قبول قرار گرفته است كه تنظیم عواطف وطرح یابی زیست شناختی كاملاً وابسته بهم هستند (شور -1994)در دهه های اخیر با تأثیر هیجان در كاركرد شخصیت وسلامت روان تأكید فراوانی شده است ومطالعات روزافزونی به منظور بررسی اینكه افراد چگونه با حوادث هیجانی واسترس زا او كنار می آیند وتأثیرات ضمن این روش ها بر سلامت جسمی ودور از اختلالات رفتاری ماند ضعف روانی ووسواس می شود .(پروین 1996)
در این باره می گوید :دیدگاه غالب این است كه هیجاناتی كه توسط افراد تجربه می شود ونیز چگونگی كنار آمدن افراد از نظر هیجانی قسمت مهمّی از شخصیت آنها را تشكیل می دهد ودارای تأثیر مهمی بر روی وسواس دارد . انسان ها در موقعیت های متفات واكنش های گوناگون از خود نشان می دهد اما با وجود تمام این تفاوتها ،راهی كه برای كنترل واداره هیجانات خود انتخاب می كنند باید از نظر اجتماعی مناسب ومقبول باشد ،اگر چنین نباشد اثراتی كه رفتارهایشان به دنبال خواهد داشت می تاند ویرانگر باشد سالووی ومایر (1990-1989)با طرح مفهوم تازه هوش هیجانی كه براساس نظریات گاردند درباره استعداد های فردی شكل گرفته بود پاسخ قابل قبولی برای این سئوال مطرح نموده است . وبراساس این نظریه انسان دارای توانایی های قابل پرورش است كه می تواند اورا برای مقابله با شرایط زندگی آماده كند .(سید محمدی 1382)
اهداف تحقیق