۳-۵-۲- دال مرکزی
دال مرکزی[۱۲۴]، نشانه برجستهای است که دیگر نشانهها در سایه آن منظم مفصلبندی شده و انسجام معنایی کل گفتمان را حفظ میکنند(سلطانی، ۱۳۸۷:۷).
۳-۵-۳- دال شناور
درگفتمانهای مختلف، دال شناور[۱۲۵]نشانهای است که بر سر انتخاب معنای آن، رقابت وجود دارد زیرا، دال شناور بر روی انتخاب معانی گوناگون باز بوده و هر گفتمانی تلاش میکند تا به شیوهای خاص، معنایی سازگار با خود را برای آن انتخاب کند(یورگنسن، ۱۳۸۹: ۶۰). دال شناور در نزد لاکلاو و موفه دالی است که در حقیقت مدلول آن شناور است و گروههای مختلف برای انتساب مدلول به آن با هم رقابت میکنند. از اینرو، عرصه سیاسی و اجتماعی در واقع عرصه کشمکش و نزاع میان دالهای شناور است. مفهوم دالهای شناور به این واقعیت اشاره دارد که دالهای معین در بسترهای مختلف معانی مختلفی دارند(صفری شالی،۱۳۹۲: ۱۵۲)
۳-۵-۴- مفصلبندی
مفهوم مفصلبندی[۱۲۶]، عبارتت از کنشی است که رابطه را میان عناصر گوناگون ایجادمیکند به گونهای که هویت آنها در اثر این کنش تغییر میکند. به عبارت دیگر، هویت یک گفتمان از طریق رابطهای که میان عناصر گوناگون به وجود میآید، شکل میگیرد. لاکلاو و موفه، گفتمان رابه مثابه یک کلیت معنادار قلمداد میکنند، لذا به واسطه مفصلبندی در این فرایند، عناصر تشکیلدهنده، هویت فردی خود را فرو میگذارند تا به مثابه کلیتی از یک ساختار به حساب آیند(حسینی زاده، پیشین:۱۹۸).
۳-۵-۵- شناسایی فضای تخاصم یا غیریت
اولین گام برای تحلیل در چهارچوب نظریه لاکلاو و موفه، شناسایی دو گفتمان متخاصم استو یا دو گفتمانی که با هم رابطهای غیریتسازانه برقرار کردهاند. گفتمان همواره به واسطه دشمن یا دیگری متمایز، هویت پیدا میکنند ونظام معنایی خود را بر اساس آن تنظیم میکنند(سلطانی، ۱۳۸۳).
۳-۵-۶- عنصر، وقته، حوزه گفتمانگونگی
انسجام گفتمانهابه ثبات رابطه دال و مدلول از یک سو، وثبات رابطه دالها با دال مرکزی از سوی دیگر وابسته است. دالهایی که حول دال مرکزی گرد هم میآیند” وقته”[۱۲۷] یا لحظه نامیده میشوند. ممکن است هر نشانه چندین معنا داشته باشد. هر گفتمان به طور طبیعی یکی از معانی را بر حسب همخوانی با نظام معنایی خود تثبیت و مابقی را طرد میکند. معانی احتمالی نشانههارا که از گفتمان طرد شدهاند، حوزه گفتمانگونگی[۱۲۸] نامیده میشود. سرریز معانی یک دال یا نشانه به حوزه گفتمانگونگی با هدف ایجاد یک دستی معنایی در یک گفتمان انجام میشود(لاکلاو و موفه، ۱۹۸۵: ۱۱ ۱ به نقل از کسرایی و پوزش شیرازی، ۱۳۸۸: ۳۴۶).
یک وقته یا لحظه، قبل از ورود به یک مفصلبندی گفتمانی، در حوزه گفتمانگونگی قرار دارد و عنصر[۱۲۹] نامیده میشود. عناصر دالهای شناوری هستند که هنوز ذیل هیچ گفتمانی قرار نگرفتهدر واقع از گفتمان مورد نظر طرد شدهاند مثل انرژی درمانی در اوایل انقلاب یا توسعه سیاسی. از منظر لاکلاو و موفه گفتمان تلاشی است برای تبدیل عناصر به وقتههااز طریق تقلیل چندگانگی معنایی به یک معنای تثبیت شده(لاکلاو و موفه، ۱۹۸۵: ۱۱ ۱ به نقل از کسرایی و پوزش شیرازی، ۱۳۸۸: ۳۴۶).
۳-۵-۷- ضدیت، غیریت
گفتمانها در ضدیت[۱۳۰] وغیریت[۱۳۱] با یکدیگر شکل میگیرند. هویت یابی یک گفتمان، صرفاٌ در تعارض با گفتمانهای دیگر امکانپذیر است. روز را تنها در تعارض با شب میتوان شناخت. هویت روز، وابسته به هویت شب است. هویت گفتمانهامشروط و منوط به وجود غیر است. بنابراین گفتمانها همواره در برابر خود غیریتسازی میکنند. گاه در برابر یک گفتمان، غیرهای متعددی وجود دارد، که آن گفتمان از آنها در شرایط گوناگونو برای کسب هویتهای مختلف استفاده میکند(سلطانی، ۱۳۸۳:۱۱۱).
۳-۵-۸- برجستهسازی و حاشیهرانی
مفهوم غیریت، در ذات خود با مفاهیم برجستهسازی و حاشیه رانی همراه است. برجستهسازی دالهای مورد نظر و حاشیه رانی نظام معنایی و دالای گفتمان رقیب است. این فرایند شامل بیان قوتهای خود و کاستیهای رقیب است. در واقع برجستهسازی و حاشیه رانی نوعی استراتژی است برای هژمونی کردن یک گفتمان.(صفری شالی،۱۳۹۲: ۱۵۲)
۳-۵-۹-هژمونی و تثبیت معنا
هژمونی، یعنی ایجاد اجماع و توافق بر سر معنایی خاص در یک جامعه، به گونهای افکارعمومی آن معنای مشخص را برای آن دال، هرچند به طور موقتی بپذیرند و آن معنا مدتی تثبیت شود. با تثبیت معنا، و هژمونیک شدن دالهای یک گفتمان، کل آن گفتمان هژمونیک میشود. تثبیتموقت هویت، اصلیترین کارویژه هژمونی در گفتمان است. مفهوم هژمونی یا استیلا حول این موضوع است که در ساحت سیاست و اجتماع، چه کسی و کدام نیرو برتر است و در جامعه چه معانی مسلط خواهد و چه کسانیبه تصمیم و سیاستگذ اری خواهند پرداخت(کسرایی و پوزش شیرازی، ۱۳۸۸: ۳۵۰).
۳-۵-۱۰-بیقراری
تثبیت و انسداد در معنای نشانهها دایمی نیست، بر همین اساس لاکلاو و موفه برای نشان دادن موقتی بودن معنای دالها، از واژه وقته استفاده میکنند. در حالتی که معنای تثبیت شده یک وقته متزلزل شود، این تزلزل را بیقراری[۱۳۲] نامیده میشود(کسرایی و پوزش شیرازی، ۱۳۸۸: ۳۶۳).
۳-۵-۱۱-اپیزودهای معنایی
منظور از اپیزودهای معنایی این است که متن چه درکی از جهان به دست میدهد، عقاید ودانشهایی که در متن نشان داده شده است، چند موردند، به بیان فرکلاف ارزشهای تجربی متن کدامند.
۳-۶ – روشهای جمعآوری اطلاعات
در پژوهش حاضر، از ابزارو مفاهیم زبانشناسی بخصوص مدل هالیدی برای تبیین منابع قدرت در پشت متون زبانی بهره گرفته، وبرای جمعآوری اطلاعات و دادههااز روش اسنادی استفاده خواهد شد. لازم به ذکر است در تحلیل دادههای گفتمانی به مقایسه دولتها و مجالس بعد از انقلاب در ارتباط با گزارههای مشخصی در حوزه سیاستهای بازنشستگی در سه سطح توصیف(تحلیل متن)، تفسیر(تحلیل فرایند) و تبیین (تحلیل اجتماعی)، و مفصلبندی نشانههاو فضای گفتمانی حاکم پرداخته خواهد شد.
۳-۷– نحوه تجزیه و تحلیل اطلاعات
برای تحلیل دادههای گفتمانی از ابزارهای تحلیلی لاکلاو و موفه به همراه سطوح توصیف، تفسیر، و تبیین(روش فرکلاف) استفاده خواهد شد. در بخش توصیفی از واژگانی مانند(واژگان کانونی، واژگان سلبی، قطببندی، مفاهیم بازنشستگی، جان کلام متن، پیشفرضهای متن) برای تفهیم هرچه بهتر موضوع استفاده خواهد شد.جدول ۳-۱ نحوه تحلیل متن را نشان میدهد.
جدول (۳-۱) تحلیل متن گفتمانی
واژگان کانونی | |
واژگان سلبی | |
قطب بندیها | |
مفاهیم بازنشستگی در متن | |
جان کلام متن |