چکیده 1
فصل اول کلیات تحقیق
1-1- مقدمه 3
1-2- بیان مسئله 4
1-3- ضرورت انجام پژوهش 9
1-4- سوالات پژوهش 10
1-5- اهداف پژوهش 10
1-5-1- هدف کلی پژوهش 10
1-5-2- اهداف فرعی پژوهش 10
1-6- محدوده های پژوهش 11
1-6-1- محدوده موضوعی 11
1-6-2- محدوده زمانی 11
1-6-3- محدوده مکانی 11
1-7- محدودیتهای تحقیق 11
1-8- تعاریف 12
بررسی اثربخشی 12
1-9- مراحل (نقشه) تحقیق 13
فصل دوم مبانی نظری تحقیق
2-1- مقدمه 15
2-2-بیمه 15
بیمه و انواع آن 15
تاریخچه بیمه در جهان و ایران 16
منابع حقوقی بیمه در ایران 16
تکنیک بیمه 17
نقش بیمه در زندگی 17
بیمه اتکایی 18
نقش بیمه در کشاورزی 18
بیمه محصولات کشاورزی در جهان 19
بیمه محصولات کشاورزی در ایران 20
نحوه برخورداری از خدمات بیمه محصولات کشاورزی 23
کارگزاری بیمه محصولات کشاورزی 23
مراحل عملیات بیمه محصولات کشاورزی 23
عملکرد صندوق بیمه محصولات کشاورزی 25
کشاورزی غرامتی 26
راهکارهای توسعه بیمه کشاورزی 26
2-3- آموزش 28
ترویج 28
2-3- اثربخشی 30
2-3-1- تفاوت اثربخشی با کارایی و بهره وری 30
بهره وری 30
2-3-2- اهمیت اثر بخشی 32
2-3-3- انواع اثربخشی 33
2-3-4- اثر بخشی برنامه های آموزشی 34
2-3-5- ضرورت تعیین اثربخشی برنامه های آموزشی 35
2-3-6- معیارهای سنجش اثر بخشی 37
2-3-7- شاخص های اثربخشی دوره های آموزشی 39
2-3-8- عوامل موثر در اثربخشی 42
2-3-9- مدلهای اثربخشی سازمانی 43
2-7- بررسی پیشینه تحقیق 50
پیشینه پژوهش های انجام شده در داخل کشور 50
پیشینه پژوهش های انجام شده در خارج کشور 52
2-8مدل نظری تحقیق 54
فصل سوم روش تحقیق
3-1- مقدمه 56
3-2- روش تحقیق 56
3-3- فرضیه های تحقیق 57
3-4- متغیرهای تحقیق 58
3-9- روش جمع آوری اطلاعات 60
فصل چهارم یافته های تحقیق
4-1- مقدمه 63
4-2- آمار توصیفی 63
4-3-1- توصیف همبستگی بین متغیرهای تحقیق و اثربخشی دوره های آموزشی 74
4-3-2- آزمون t 74
4-3-3- آزمون F 75
4-3-4- معادله رگرسیون گام به گام 76
فصل پنجم خلاصه، بحث و پیشنهادها
5-1- مقدمه 79
5-2- آمار توصیفی 80
5-3- آمار استنباطی 81
5-4- پیشنهاد ها 83
پیشنهادهای پژوهشی: 85
منابع 86
چکیده
تحقیق حاضر برای تعیین اثربخشی دوره های آموزشی در ارتقا خدمات کارگزاران صندوق بیمه محصولات کشاورزی در استان لرستان انجام گرفته است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری 90 نفر بوده است که تعداد 82 نفر به پرسشنامه پاسخ دادند. ابزار تحقیق پرسشنامهای محقق ساخته بود كه روایی محتوایی آن براساس نظر متخصصان ترویج و آموزش كشاورزی تأیید و پایایی آن با استفاده از فرمول آلفای كرونباخ برابر با 0.91 محاسبه گردید. با توجه به نتایج پژوهش، بین متغییرهای برنامه آموزشی، محتوی آموزشی، امکانات آموزشی، روش آموزشی، ویژگی آموزشگر و درآمد با اثربخشی دوره های آموزشی رابطه مثبت و معنی داری در سطح 99 درصد اطمینان وجود دارد. بر اساس نتایج آزمون t بین مقایسه میانگین اثربخشی دوره های آموزشی در رابطه با تاهل، جنسیت و وضعیت استخدامی اختلاف معنیداری وجود ندارد. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده از رگرسیون، 4/72 درصد از تغییرات مربوط به اثربخشی دوره های آموزشی توسط سه متغیر مطلوبیت روش آموزشی، ویژگی آموزشگر و مناسب بودن محتوی آموزشی تبیین میشود.
کلید واژه ها: اثربخشی دوره های آموزشی، کارگزاران صندوق بیمه محصولات کشاورزی، استان لرستان
فصل اول:
کلیات تحقیق
1-1- مقدمه
آموزش مقدمه و وسیله ای برای آغاز بلوغ فكری، تعمق قدرت تفكر و تحلیل های ذهنی در افراد می باشد (بساکت و مارسیک، 1992). آموزش ابزاری استراتژیك برای تحول اجتماع، توسعه اقتصادی و سازندگی جامعه است آموزش، اثر بخش ترین سازوكار جامعه برای مقابله با بزر گترین چالش قرن حاضر یعنی توسعه است. توسعه به انسانهای كلینگری كه دارای تفكر سیستمی و بینشی فرا رشتهایی و همچنین آگاه و خلاق باشند، نیاز دارد كه تنها از طریق آموزش همهجانبه می توان به آن دست یافت. فراهم آوردن دانش و مهارتهای مورد نیاز نیروی كار آتی، یكی از مستقیمترین و بدیهی ترین راههایی است كه آموزش می تواند به توسعه اقتصادی كمك كند. از طرف دیگر فراهم كردن شرایط و امكانات لازم برای نیرو های انسانی ماهر و كارآزموده جهت ورود به بازار كار از مهم ترین اقدامات و پیش بینی هایی است كه دولت مردان و برنامه ر یزان كشورها می بایست جهت پیشبرد برنامه های توسعه خود اعمال نمایند. كشوری كه نتواند مهارت و دانش مردمش را توسعه دهد و از آن در اقتصاد ملی به نحو مؤثری بهرهبرداری كند، نخواهد توانست هیچ چیز را توسعه دهد (برند، گلن ای، 1381).
با توجه به ضرورت تناسب برنامه های آموزشی با دنیای در حال تحول و تكامل امروز، لزوم توسعه پویا و ارتقای نیروی انسانی وجود دارد، كه مستلزم آموزش مستمر و مادا مالعمر است. آموزش مستمر شامل تحصیل مداوم معلومات و دانش، كسب تجربیات افراد مختلف متناسب با شیوه زندگی و اشتغال است كه موجب تحول الگوهای آینده رفتار آدمی می شود (شهبازی، 1372).
لذا در این فصل سعی شده است مسئله پژوهش، اهمیت موضوع، اهداف تحقیق، روش اجرایی تحقیق، محدوده های تحقیق، محدودیت های تحقیق و تعاریف عملیاتی تحقیق به طور کامل شرح و مورد بررسی قرار گیرد.
1-2- بیان مسئله
فرآوردههاى کشاورزى اعم از محصولات زراعى و دامى که اصطلاحاً به آنها تولیدات کشاورزى اطلاق مىشود، در بدو امر بهخاطر تأمین اساسىترین کالاهاى مورد نیاز بشر یعنى مواد غذائى حائز اهمیت است. در کنار این امر همانگونه که تجربه برخى کشورها مثل استرالیا و کانادا نشان مىدهد بخش کشاورزى را مىتوان بهعنوان نقطه شروع توسعه اقتصادى در نظر گرفت. علاوه بر این کشورهاى توسعهیافته با در دست گرفتن سهم عمدهاى از تولید و تجارت محصولات کشاورزى (مثل غلات) در سطح جهان توانستهاند علاوه بر دستیابى به ارز قابل توجه در هر سال، از نظر اقتصادى و سیاسى نیز بر سایر جوامع تسلط یابند. این در حالى است که در بسیارى از کشورهاى دیگر که بخش عمدهاى از جمعیت فعال آنها در بخش کشاورزى است سالیانه مبالغ عمدهاى بابت واردات این محصولات اختصاص مىیابد. بهخصوص از آنجا که نرخ رشد جمعیت در جوامع اخیر معمولاً بالاتر از سایر کشورها است و لذا تأمین غذاى جمعیت رو به افزایش غالباً بهعنوان یک مسئله جدى قلمداد مىشود (خواجهپور، 1380).
کشاورزان در جریان فعالیتهای کشاورزی خود با خطرهای مهمی مواجهاند و برای اجتناب از خسارتهای ناشی از این خطرها به کمکهای دولت یا سایر روشهای جبران خسارت نیاز دارند.بازار بیمه میتواند راه حلی مناسبی برای تثبیت محصولات کشاورزی و درآمد کشاورزان باشد.مسئلهء اساسی در بیمه محصولات کشاورزی خطرهایی است که باید پوشش داده شوند.در این مقاله ریسکهای بیمهپذیر در بخش کشاورزی،امکان دسترس کشاورزان به پوششهای کامل بیمهای و مسئله توانایی مالی آنها برای خرید بیمهنامه مناسب، نقش دولتها در شکلگیری ساختار بیمه کشاورزی و نیز موضوع مهم دسترس به پوششهای بیمه اتکایی برای حوادث فاجعهآمیز بررسی شده است. در این مقاله نشان داده شده است که ناآگاهی کشاورزان از بیمه و توان مالی اندک کشاورزان و نیز دسترس نداشتن آنان به پوششهای کامل بیمهای ضرورت دخالت دولت در این امر به ویژه تأمین بخشی از حق بیمه و خسارت و نیز ارائه پوشش یا تأمین مالی خسارتهای فاجعهآمیز را اجتنابناپذیر میکند(همتی،1384).
نگاهی به برنامههای بیمه کشاورزی در سراسر جهان نشان میدهد که بیشتر این نهادها یا متعلق به دولت است یا امور آنها را دولت اجراء میکند و کشور ما، نیز از این قاعده مستثنی نیست. از طرفی تحولات اخیر در زمینه کوچک کردن دولت و واگذاری پروژههای مختلف بهویژه در بخش صنعت و خدمات به بخش غیردولتی و نتیجهبخش غیردولتی و نتیجهبخش بودن آن در بسیاری از موارد اغماضناپذیر است. در کشاورزی هم حضور بخش غیردولتی در مواردی کارساز نشان داده شده است، اما در زمینه بیمه محصولات کشاورزی چطور؟ نتایج پژوهشها گویای این نکتهاند که سازمانهای خصوصی میتوانند یک نقش اساسی در تشویق و پیشرفت تغییرات تکنولوژی ایفاء کنند. لیکن این سازمانها اشتیاق بیشتری جهت تمرکز فعالیتهای خود بر کشاورزان بزرگ و عمده مالکان دارند. این موضوع، تدوین خطمشیهای ابتکاری از جانب دولت در راستای کنترل و محدود کردن فعالیتهای نامناسب بخش خصوصی را امری ضروری جلوه میدهد(زمانیپور، ۱۳۷۹).
امروزه آموزش و بهسازی منابع انسانی به عنوان یكی از استراتژی های اصلی دستیابی به مزیت رقابتی سازمان ها قلمداد می شود. بنابراین بهبود بهره وری نیروی انسانی باید یكی از اهداف مهم هر سازمان و یا نهاد تلقی شده و برای آن برنامه ریزی دقیق و صحیحی را تدارك دید. از جمله عواملی كه بر بهره وری نیروی انسانی مؤثر است، آموزش می باشد(میرزایی اهر نجاتی و همکاران، 1390).
سازمان ها و شرکت های امروزی به خوبی دریافته اند که آن چه در راه آموزش منابع انسانی صرف می کنند، به زودی در عملیات و دستاوردهای سازمانی انعکاس خواهد یافت(سوانسون و هولتون، 2009). نتایج تحقیقات نشان می دهد که آموزش کارکنان بر نگرش ها(ساهینیدیس و بوریس، 2008)، رضایت شغلی(اشمیت، 2007)، روش انجام کار(اکوینس و کرایر، 2009)، تعهد(مک کیب و گاراوان، 2008)، روابط و رفتار سازمانی(باکلی و کیپل، 2007) و به طور کلی بر عملکرد انسانی اثر می گذارد. تقریبا همه منابع موجود که بر اثرات آموزش به شکل گیری سرمایه انسانی تاکید دارند، باور کرده اند که آموزش می تواند اثر کاری فرد را افزایش دهد؛ توانایی تخصیص یعنی استفاده به اندازه و به جا از منابع را بهبود بخشد؛ و نو آوری و ابتکار او را ارتقاء دهد(شولتز، 1983؛ عماد زاده، 1378؛ فگین و مک کان، 2009؛ متوسلی و آهنچیان، 1381).
آموزش تجربه ای است مبتنی بر یادگیری كه به منظور ایجاد تغییرات نسبتاٌ ماندگار در فرد صورت می گیرد تا او بتواند توانایی خود را برای انجام دادن كارها بهبود بخشد(میرزایی اهر نجاتی و همکاران، 1390). مانکین (2001) بهسازی منابع انسانی را سیستم بازخوردی می داند که سازمان ها از طریق آن به توسعه شغلی و سازمانی اقدام می کنند. شواهد زیادی در دست است که نشان می دهد بهسازی کارکنان فرایندی است که از طریق آموزش انجام می شود(گراگلیس، 2007؛ سیمونین و ازمیر، 2009). با وجود این به رغم ارزش استراتژیک آموزش در بهسازی منابع انسانی و توسعه سازمان، هر نوع آموزش و با هر کیفیت، به چنین نتایجی دست نمی یابد. در هر مرحله از پیدایش برنامه و شکل گیری آن در عمل، امکان بروز آفت ها یا خطاهایی وجود دارد که در این صورت مهم ترین پیامد برنامه را به چیزی تبدیل خواهد کرد، که در وجه مقابل آنچه از آموزش امید می رفته است: یعنی منابع کمیاب سازمانی را هدر می دهد، وقت کاری کارکنان را می گیرد و نسبت به اثر برنامه های آموزشی بد بینی به وجود می آورد. یک دلیل این امر آن است که در دوره های آموزشی همه هدف ها تحقق نمی یابد(دونا، 2009)، یعنی اثربخشی آن صد در صدی نیست، اما از مدیران انتظار می رود که برای ارتقاء سطح اثر بخشی تلاش کنند. بنابراین، بدیهی است که جستجو برای یافتن راهکارهای ارتقاء اثر بخشی دوره ها، یک موضوع چالشی برای مدیران است و اطمینان به اثر بخشی برنامه های آموزشی کارکنان موضوع حساس و جالب توجهی است.
از سوی دیگر، بخش کشاورزی به لحاظ ویژگی های ساختاری و نقش بارزی که در فرآیند توسعۀ کشور دارد از اهمیت زیادی برخوردار بوده و مهمترین ثروت ملی و تأمین کنندۀ نیازهای غذایی مردم و مواد خام صنایع کشور است. اما بخش کشاورزی و جامعۀ روستایی به دلیل ارتباط تنگاتنگی که با طبیعت دارد، آسیب پذیرترین بخش اقتصادی است. این بخش به لحاظ ویژگی های ساختاری و نقش بارزی که در فرآیند توسعۀ کشور دارد از اهمیت زیادی برخوردار بوده و مهمترین ثروت ملی و تأمین کنندۀ نیازهای غذایی مردم و مواد خام صنایع کشور است. استقلال نسبی و حداقل وابستگی به منابع ارزی، وجود منابع بالقوه و بالفعل، شرایط آب و هوایی متنوع برای تولید انواع گوناگون محصولات از دیگر مزیت های این بخش است. کشاورزی برخلاف سایر فعالیت های اقتصادی بطور دائم مواجه با مسایل ناشناخته و غیرقابل پیش بینی طبیعی می باشد و عمده ترین مشخصه آن ارتباط مستقیم با طبیعت است. این امر بدان معناست که با پیش آمدن شرایط نامساعد طبیعی، کشاورزی با کاهش تولید و بازده محصول روبرو خواهد بود، این امر نه تنها درآمد کشاورز را کاهش خواهد داد بلکه با بروز مکرر آن قدرت سرمایه گذاری مجدد از طرف کشاورز و باغدار سلب خواهد شد. بنابراین درمیان مساعدت ها و کمک های متعدد دولت در هنگام وقوع چنین وضعیتی، بیمه محصولات کشاورزی، یکی از مؤثرترین عواملی است که می تواند کشاورز و محصول او را در مقابل سوانح و بلایای طبیعی به نحو مطلوب حمایت کند (فرجی و میردامادی، 1385).
اما اجرای چنین امر مهمی در نظام کشاورزی یک کشور نیاز به آموزش و ارتقاء سطح آگاهی افراد، کشاورزان و باغداران دارد. در این میان فعالیت های ترویجی و روش های متنوع آن در جهت پذیرش کشاورزان و باغداران از کارکرد و فرآیند بیمه نقش اساسی پیدا می کند. از آنجائیکه بیمه در کشور های در حال توسعه از جمله ایران نیاز به برنامه های توجیهی گسترده دارد و بیمه محصولات زراعی، باغی، دامی و آبزیان بسیار جوان بوده و هنوز در جامعه روستایی نهادینه یا درونی نشده است، اهمیت و نقش امنیت سازی آن برای کشاروزان از بعد،تأمین کنندگی، اقتصادی و روانشناختی مشخص می شود. بیمه نبودن محصولات کشاورزی و پائین بودن سطح امنیت مالی، کشاورز را در تصمیم گیری دچار دوگانگی کرده و موجب هدر رفتن منابع می شود. لذا بیمه علاوه بر پیامدهای اقتصادی، پیامدهای اجتماعی خاصی را نیز دربر دارد(نوری سعید، 1378).