با تامل در مناجاتهای شعرا درمییابیم: دعاهای اشخاص براساس دید، فهم و بینش آنهاست و هرچه انسان به کمال بیشتری رسیده باشد، دعاهایش نیز کاملتر میشود. خواستههای شاعران هم از حوائج مادی و زودگذر دنیا فراتر میرود و رنگ و بوی معنوی و روحانی به خود میگیرد. در دعاهای افراد عارف و خودساخته اثری از حوائج دنیوی دیده نمیشود و اگر هم شاهد آن باشیم، خواستههای مادی را پلی برای رسیدن به نیازهای معنوی قرار میدهند و از آن برای نیروگرفتن در عبادت و بندگی سود میبرند و در مراحل بالاتر پا را فراتر نهاده و از خداوند قرب و هم نشینی او را میخواهند. در مباحث بعدی به تفصیل بیشتری به آن میپردازیم.
با مقایسه ادعیه شیعی و مناجاتهای شاعران در این نوع دعا؛ یعنی دعای عرض حال درمییابیم دعاها و نیازهای هر دوی ایشان بیشتر جنبه معنوی دارد تا جنبه مادی و زودگذر دنیوی؛ اما همانطور که دیدیم درخواستها در ادعیه از جامعیت بیشتری برخوردار است؛ یعنی هم دنیوی و مادی را شامل میشود و هم اخروی و معنوی را و در حین خواستهای مادی و دنیوی و رزق و روزی برای جسم، برای روح و روان و عقل و فکر نیز رزق و روزی میطلبند و از خداوند میخواهند که نگهبان و پاسدار رزق و روزیهایش باشد و بر حرکتهایش ناظر باشد؛ «زیرا انسان در حرکت خویش، بهطور مستمر احتیاج به این نظارتها، شهودها، بررسیها، ایستگاهها و وقوفها، مواقف، دارد که خود را ارزیابی کند و با یقین به راه خویش ادامه دهد.»[۱۲۴]
پس ای کاش ما نیز با پیروی از این ادعیه و مناجات، دید خود را گستردهتر کنیم و در رازونیازهای خود با خدای خویش رستگاری و سعادت، ایمان، یقین، خیر و نیکی را خواستار باشیم؛ زیرا آنچه به سعادت اخروی می انجامد، در ذیل نیازهای معنوی انسان میگنجد و همانطور که در این بخش آوردیم ائمه اطهار در دعاهای خویش همواره نیازهای معنوی را از خداوند طالبند و اگر حاجتهای مادی را میطلبند، برای خدمت و عبودیت هرچه بهتر خالق هستیبخش است.
۱-۸-۴٫ شکوی و اقرار به گناه
آنگاه که انسان در خلوت خویش به تفکر فرو میرود درمییابد که سراپا تقصیر و گناه است و آن زمان که خود را در درگاه خدا میبیند، متوجه میشود که او احسان کامل است؛ زیرا با این همه جرم و عصیان باز او را مخیر میگذارد که انتخاب کند و به زندگیاش ادامه دهد و راه را برای او باز میگذارد تا هر وقت پشیمان شد به سوی او باز گردد و او با رویی گشاده و احسانی تمام میپذیرد و از تقصیرات او میگذرد، پس چه شرم آور است که انسان با وجود چنین خدای مهربانی باز درهای دیگر را بکوبد و غیر او را در قلب خویش جای دهد؛ زیرا دل انسان تنها مقر و جایگاه خداست و باید هر چه جز اوست، از آنجا براند و سینه را خانه محبوب سازد.
در این زمان که پی میبرد چه ظلمهایی به نفس خود کرده و چه چشم پوشیهایی که از جانب خداوند صورت گرفته است، زبان به اعتراف و اقرار میگشاید و از گناهان و کردههای خود شکایت میکند و چشم امید به بخشش و مغفرت پروردگار دارد. چه زبانی بهتر و گویاتر از دعا و مناجات که بتواند رنج و درد انسان را تسکین بخشد و در خلوت خویش با تنها معبودش به رازونیاز بپردازد و پرده از عیبهایش بردارد و در عین حال از خدا بخواهد که گناهانش را ببخشد و عیبهایش را بپوشاند و چه کسی محرمتر از آفریننده و پروردگار میتواند باشد؟ کسی که میگوید من از رگ گردن به شما نزدیکتر هستم. پس بنده لب به اقرار میگشاید و چه سلاحی بهتر از دعا و گریه و زاری در برابر معبود میتواند باشد؟ «دعا بهترین مکتب خداشناسی و خودشناسی است دعا ما را به تامل در باره ی خود به خدا و نسبت ما با خدا وامی دارد به یاد آوردن نعمتها خداشناسی است و شکر حق وظیفه شناسی است و اقرار به گناهان خودشناسی است.»[۱۲۵]
انسان در هنگام دعا در برابر معبودش قرار میگیرد و از او رحمت و رستگاری میخواهد و بخشش گناهان را طلب میکند. عبادت و دعاکردن انسان را به خدا نزدیک میکند و این نزدیکی بهخاطر یادآوری گناهان و خطاهای گذشته در برابر معبود است، پس انسان میکوشد دیگر گناه نکند و از خطا و لغزش دوری کند؛ مواظب اعمال و افکار خود باشد؛ بنابراین دعا و عبادت نوعی خودداری (تقوی) و تسلط بر خود را به انسان میآموزد. «اولین اثر عبادت که انسان را به خدا نزدیک می کند تسلط بر خود است.»[۱۲۶]
دعا و عبادت سرود بندگی و عبودیت انسان است و به او متذکر می شود که خدایی دارد و بندگی از آن اوست، پس وظیفه ما بندگی خدای متعال است، زیرا یاد خداوند انسان را از گناه باز میدارد و او را در برابر وسوسههای شیطان و نفس محافظت کرده و همواره از خداوند طلب بخشش گناهان و خطاهایش را میکند. «گناه که در فردیترین لایه انسان قرار گرفته انسان را در برابر خدا مینشاند؛ یعنی تنها کسی که قادر است رحمت و رستگاری را به او ارزانی دارد.»[۱۲۷]
۱-۸-۴-۱٫ اقرار به گناهان و شکوی در ادعیه شیعه
در اثنای بیشتر ادعیه و مناجاتها، فرد زبان به شکایت و اقرار به گناهان میگشاید تا خداوند درهای رحمت و سعادت را به روی او بگشاید. پیش از آنکه به بررسی شکوی و اعتراف به گناه در اعیه شیعه بپردازیم، لازم است تعریفی از گناه و انواع گناهان بیاوریم و پیامدهای آن را بررسی کنیم.
۱-۸-۴-۱-۱٫ گناه و انواع آن
گناه: هر عمل یا فکری که انسان را از یاد خدا غافل کند گناه محسوب میشود. در ادعیه و مناجاتها به غیر از اقرار به گناه، سخن از «ذنب، خطا و خطیئه» نیز میشود که لازم است اشارهای به معانی آنها نیز بشود.
ذنب: «الذنب در اصل به دستگرفتن دنباله و دم چیزی است. بهصورت استعاره در هر کاری که عاقبتش ناروا و ناگوار است و به اعتبار دنباله چیزی به کار رفته است؛ ازاینرو واژه ذنب به اعتبار نتیجهای که از گناه حاصل میشود، بد فرجامی، تنبیه و سیاست نامیده میشود. جمع ذنب ذنوب است.»[۱۲۸]
همچنین خدای متعال در قرآن میفرماید: «فاخذهم الله بذنوبهم».[۱۲۹]
خطا و خطیئه: درباره معانی این دو واژه، تعریفهای متفاوتی شده است و برداشت های گوناگونی میتوان از آن کرد. به نظر علی صفایی حایری: «خطا در عمل وخطیئه در حالت است حالت ها خطا ها را به وجود می آورند کبر و حرص وبخل وحسد وشتاب ٬لباس خطا بر تن ما می کند واین ذلت ها و ضعف ها هستند که در لباس عمل بر ما می نشینند وآشکار می شوند.»[۱۳۰]
به نظر استاد علی صفایی ابتدا خطیئه در انسان شکل میگیرد و سپس خطا از او سر میزند؛ اما فنایی اشکوری این دو واژه را این چنین تعریف میکند: «خطا لغزشی است که از روی غفلت و نداشتن توجه صورت میگیرد .خطیئه گناهی است که رسوخ در قلب پیدا کرده و ملکه شده باشد، بهگونهای که هر وقت زمینه آن فراهم باشد شخص مرتکب آن میشود.»[۱۳۱]
طبق تعریف اشکوری خطا عمدی نیست و انسان در لحظه غفلت دچار آن میشود، ولی خطیئه گناهی است که شخص آن را تکرار کرده و برایش ملکه شده است و میتوان چنین برداشت کرد که خطیئه عمدی است و از کسی سر میزند که به آن آگاهی کامل دارد، در نتیجه ترک آن به مراتب دشوارتر است.
در تفاوت این دو تعریف چنین میتوان گفت: از نظر علی صفایی خطیئه در حالت است؛ اما به نظر اشکوری در عمل است. به نظر میرسد تعریف علی صفایی مقبولتر باشد، زیرا تا در قلب انسان حالتهایی چون حرص و غرور و تکبر و…پیدا نشود، انسان در عمل نیز دچار خطا نمیشود. با توجه به دو تعریف فوق رهایی از خطیئه به مراتب سختتر از ترک خطا است؛ زیرا تا قلب انسان جایگاه خدا باشد و از غرور حرص و منیت خالی باشد، آدمی مرتکب خطا و گناه نمیشود، زیرا گناه و خطا جز غفلت از یاد خدا نیست.
۱-۸-۴-۱-۲٫ انواع گناه
گناه در اثر فراموشی و غفلت از حق به وجود میآید، اما انسان در هر شرایطی گناهان متفاوتی از او سر میزند و آثار هر گناه با دیگر گناهان فرق میکند در این جا به بعضی از گناهان وآثارشان میپردازیم.
الف.گناهان پردهدر
گناهانی هستند که باعث پارهشدن پردههای عصمت، کرامت، عفت و امانت میشوند. «عصمت حالتی است که انسان را از گناه و زشتی حفظ میکند و انسان را تحت پناه الهی قرار میدهد.»[۱۳۲] بعضی از گناهان هستند که این پردهها را از انسان میگیرد وکرامت را نابود میکند. اما منظور از پردههای کرامت در انسان چیست؟ «تقوی، فهم، عقل و دانش پردههای کرامت انسانی هستند.»[۱۳۳] برای مثال آدمی مرتکب بعضی از گناهان میشود که نتیجه آن حلال و حرام مال مردم و مال خودش در نظرش یکی میشود، این گناهان او را گستاخ میکند و به ارتکاب گناهان دیگر میکشاند. امیرالمومنین در دعای کمیل میفرماید: «اللهم اغفرلی الذنوب التی تهتک العصم؛ خدایا ببخش بر من گناهانی که پردههای عصمت را پاره میکند». «عصم جمع عصمت است و عصمت بهمعنای پرده است و در اینجا منظور از عصمت و پرده یک سلسله کرامتهای انسانی است. انسان به حسب فطرت کرامتهای اخلاقی دارد.»[۱۳۴]
گناهانی که پرده عصمت را پاره میکنند، شخص را به انسانی مهمل و لاابالی تبدیل میکنند و از واقعیت، کرامت و عصمت دور میکنند. «گناهانی مانند شراب خواری، قمار بازی، اشتغال به لهویات، غیبت و سرگرمیهای مبتذل برای خنداندن مردم، ذکر عیوب مردم، هم نشینی با کسانی که به عنوان اهل گناه شناخته میشوند.»[۱۳۵]
ب.گناهان نقمتزا
گناهانی هستند که سبب میشوند مصیبت و نقمت وارد زندگی فرد بشود و زندگیاش در تنگنا قرار بگیرد و با داشتن امکانات مادی آرامش نداشته باشد و احساس راحتی نکند. یکی از گناهانی که سبب نقمت میشود، ظلم است. به فرموده قرآن کریم: «انا من المجرمین منتقمون».[۱۳۶] یا در جایی دیگر میفرماید: خدا را از آن چه ستمکاران میکنند، غافل مپندار، جز این نیست که کیفر آنان را برای روزی به تاخیر میاندازد که چشم ها را در آن خیره میشود.[۱۳۷]
بزرگترین مصیبت و تنها مصیبت حقیقی، دوری از خداوند است که با گناه ایجاد میشود. حضرت علی در دعای کمیل از خداوند میخواهد: «اللهم اغفرلی الذنوب التی تنزل النقم: خدایا ببخش بر من گناهانی که نقمت نازل میکند.»
«نُه گناه زمینه نزول عقوبت الهی را فراهم میکند: ۱. بغی یعنی تعدی و تجاوز از حدود الهی و ایجاد فساد؛ ۲. تعدی به حقوق مردم؛ ۳. تمسخر مردم؛ ۴. نقض عهد و پیمان یا خلف وعده؛ ۵. گناهکاری آشکار؛ ۶. شیوع دروغ؛ ۷. قضاوت غیر عادلانه و خلاف احکام الهی؛ ۸. خودداری از پرداخت زکات؛ ۹.کم فروشی. »[۱۳۸] همانطور که ملاحظه میکنیم، اگراین گناهان که رعایتنکردن حقوق مردم و تعدی به دیگران است، شیوع یابد، بهطور قطع موجب آسیبهای اجتماعی و از هم پاشیدن شیرازه زندگی میشود که چیزی جز نقمت و عقوبت حاصل نمیشود.
پ.گناهان نعمت سوز
گناهانی هستند که نعمت ها را تغییر می دهند نعمت امنیت نعمت سلامت نعمت علم و معرفت و عدل و انصاف را از انسان میگیرند. قرآن کریم میفرماید: «انا ناتی الارض ننقصها من اطرافها».[۱۳۹] « ما بر کره زمین میآییم و ظریفترین و طریفترین مخلوق را از بین آنها می بریم و کمال و نعمت را از زمین میگیریم و در زمین نقصان ایجاد میکنیم.»[۱۴۰]
حضرت علی از این دست گناهان به خدا پناه میبرد و از او میخواهد که آنها را در رحمت و مغفرت خود قرار دهد: «امام سجاد پنج گناه را نمونه تغییر نعمت به عذاب میشمارد: ۱. ستم به مردم؛ ۲. ترک حالت عادت در نیکیها؛ ۳. ترک نیکو کاری؛ ۴. کفران نعمت؛ ۵. ناسپاسی و ترک شرک.»[۱۴۱]
ت. گناهان دعا ستیز
انجام بعضی از گناهان سبب می شود که ملائکه دعای دعاکننده را به محضر حضرت حق نرسانند و سبب حبس دعا شوند. حضرت علی به درگاه خداوند استغاثه میکند و از او طلب بخشش چنین گناهانی را از خداوند دارد: «اللهم اغفر لی الذنوب تحبس الدعا؛ خدایا ببخش بر من گناهانی را که دعا را حبس میکنند.»[۱۴۲] «امام چهارم هفت دعا را از موانع استجابت دعا ذکر میکنند: ۱. نیت بد؛ ۲. خبث باطن؛ ۳. دو رویی و نفاق با مؤمنان؛ ۴. باور نداشتن به اجابت به دعا و از دستدادن اوقات آن؛ ۵.نماز را در اول وقت اقامه نکردن؛ ۶. ترک احسان و انفاق؛ ۷. به کارگیری کلمات زشت و آلودهکردن زبان به فحش و ناسزا.»[۱۴۳]
این نوع گناهان توفیق دعاکردن را از انسان سلب میکنند و او نمیتواند با خدای خویش به راز و نیاز و طلب حاجت بپردازد و قلب و روح انسان را ذلالت میکشانند و درونش را تخریب میکنند. «دعا قبل از خواستن و گفتن چیزی، تحولی در درون است، پس گناهانی که موجب حبس دعا میشوند، در حقیقت مانع تحقق و وقوع دعا میشوند نه اینکه دعایی انجام میگیرد اما اجابت نمیشود.»[۱۴۴]
ث.گناهان مصیبت زا
گناهانی هستند که ارتکاب آنها موجب نزول بلاهایی، چون بلای فقر، بلای گرفتاریهای روحی، جهل، لجاجت و فساد اخلاقی میشود. امام رضا میفرماید: «مردم هر چه گناهان تازه به بازار معصیت آرند، خداوند نیز آنان را نیز به بلاها و گرفتاریهای جدیدی مبتلا خواهد ساخت.»[۱۴۵] امام سجاد درباره اینگونه گناهان میفرماید: «کمک نکردن به افرادی که مظلومان و ترک امربهمعروف و نهیازمنکر از زمینههای نزول بلا هستند.»[۱۴۶]
حضرت علی در دعای کمیل برای بخشش این نوع گناهان از خداوند طلب مغفرت میکند: «اللهم اغفرلی الذنوب التی تنزل البلا: خدایا ببخش بر من گناهانی که سبب نزول بلا میشود.»[۱۴۷]
ج.خطا و خطیئه
خطاها، گناهان و لغزشها انسان را از فطرتش دور میکنند و سبب میشوند که او استعداد پذیرش رحمت حق را نداشته باشد .«اگر رحمت بیاید ولی در انسانها استعداد قبول نباشد، رحمت حق همانطور که آمده سرازیر میشود و میرود و در باطن انسانها جاگیر نمیشود و در نتیجه انسانها به کمالات معنوی نمیرسند.»[۱۴۸] همانطور که پستی و بلندیهای زمین به اندازه ظرفیت خودشان آب را جذب میکنند، باطن و روح انسانها هم رحمت و عنایت حق را به اندازه استعداد و ظرفیتشان به خود جذب میکنند؛ بنابراین انسان باید به فطرت اولیهاش برگردد تا مستعد جذب عنایت حق شود. حضرت علی برای آمرزش تمام ذنوب و خطیئات و خطاها از خداوند طلب مغفرت میفرماید: «اللهم اغفر لی کل ذنب اذنبته و کل خطیئه اخطئتها؛ خداوندا هر گناهی و هر خطایی که از من سر زده بر من ببخش.»[۱۴۹]
چ.گناهان امیدزدا
آدمی با امید به رحمت پروردگار سعادتمند و رستگار میشود. در دعای ابوحمزه ثمالی امام سجاد میفرماید: «میدانم امید امیدواران را اجابت میکنی.»[۱۵۰] گناهانی وجود دارد که باعث قطع امید بنده به رحمت حق میشود و هیچ خسارتی بدتر از این نیست که انسان از درگاه حق ناامید شود. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «قال و من یقنط من رحمه ربه الا الضالون؛ فقط ره گم کردگان از رحمت حق ناامید میشوند.»[۱۵۱] پس یأس از رحمت الهی و اعتماد به غیر خدا سبب قطع امید میشود؛ اما امید باید با عمل توأم باشد و انسان امیدوار به انجام اعمال صالح میپردازد و به لقاء پروردگار امید دارد. در دعای کمیل میخوانیم: «اللهم اغفر لی الذنوب التی تقطع الرجاء؛ خدایا ببخش بر من گناهانی که سبب ناامیدی میشوند.» [۱۵۲]
به غیر از انواع گناهانی که ذکر شد، گناهانی هستند که به مقدار سیر و سلوک، حرکت و رشد ما گسترش پیدا میکنند و دقیق و عمیق میشوند. گناهانی که امامان معصوم از آنها استغفار میکنند در حد فهم و درک ما نیستند، زیرا «حسنات الابرار سیئات المقربین» هر کس به اندازه سیر و حرکتی که در راه حق انجام میدهد و به سطحی از سلوک میرسد، گناهانش نیز دقیقتر و عمیقتر میشود، حتی عبادتهای مرحله قبل، برای او گناهان امروز میشود و باید از عبادتها و اطاعتهای گذشته خود استغفار کند. ذنوب فقط در حد غیبت و دزدی و دروغ و زنا نیست، بلکه کسانی که در مسیر سلوک الیالله گام برداشتهاند، میدانند که ذنوب به چه میزان دقیق است؛ یعنی حتی عباداتشان جزو ذنوب هستند و باید از آنها استغفار کنند و از خداوند طلب گذشت کنند. «وامحق ذنوبنا مع امحاق هلاله واسلخ عنا تبعا تنامع انسلاخ ایامه»[۱۵۳] «حتی ینقضی عنا و قد صفیتنا فیه من الخطیئات و اخلقتنا فیه من السیئات.»[۱۵۴]